با تنی چند از مریدان می‌رفتمی. یکی از مریدان را در جمع ندیدم.
جویای حالش شدم.
مریدی گفت: برویم منزلش حال وی را جویا شویم.
همه با هم راهی منزل وی شدیم و در زدیم.
وی با زیرشلواری پاچه کوتاه در را باز کرد.
وی: استاد شنگول‌العلما. شما اینجا چه می‌کنید؟ دستور می‌دادید من خویشتن خویش را با پس گردنی خدمتان می‌آوردم.
من: ای وی! بقیه‌ی زیرشلواری‌ات کجا رفته است؟ گویا رفته‌ای جوج و نوشابه با شلوارک زده‌ای؟
وی: نفرمایید استاد. مقداری از پاچه‌ام را به مادرم انفاق کردم تا برای دستگیره‌ی قابلمه استفاده بنماید.
من: چون توانستی چون کنی و از زیرشلواری که هویت توست بگذری و انفاق کنی؟
وی: شما خود گفتید سه دسته‌ حب داریم و من خواستم به گونه‌ای از حب اعلی برسم.
من: بر ما انواع حب را روشن بنمای. یک عده از مریدان در کلاس حضور نداشتند.
وی: یک عده‌ای یستحبون یعنی حب شدید دنیا و ترجیح دنیا بر آخرت دارند. یستحبون باب استفعال، شدت را می‌رساند. حب شدید دنیا مثلا حب شدید مقام یا خانه یا اتول یا فرزند یا حزب یا گرفتاری می‌آورد. مثلا آنچنان به خانه‌ی پدری علاقه دارد که با وجود جوانان مجرد فامیل، مانع تقسیم ارث می‌شود. یا آنچنان به مقامی علاقه دارد که در انتخابات هر دروغی را برای رسیدن به مقام می‌گوید. زبیر از یاران بسیار خوب پیامبر(ص) که حتی می‌توانست به مقام ابوذر و سلمان برسد به خاطر حب فرزند از راه به در شد. حب شدید شوهر مانع رفتن او به جهاد می‌شود. یا حب شدید زن باعث می‌شود، مانع پوشش بد او نشود و
 الَّذینَ یَسْتَحِبُّونَ‏ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَةِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِکَ فی‏ ضَلالٍ بَعیدٍ (ابراهیم3) همانان که زندگى دنیا را بر آخرت ترجیح مى‏دهند و مانع راه خدا مى‏شوند و می‌خواهند آن را منحرف کنند. آنانند که در گمراهى دور و درازى هستند. (ابراهیم3) حب شدید دنیا دو مرحله خطرناک بعدش را به دنبال دارد. یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ و همچنین یَبْغُونَها عِوَجاً. هم مانع راه خدا می‌شوند در درون خود و بعد دیگران و هم آن را عوج می‌کنند. عوج یعنی راه راست را با انواع روش‌ها کج می‌کنند. یعنی تئوری‌سازی راه کج. خیلی تئوی و علمی گناه را توجیه می‌کند و حلال را حرام می‌کند.
گروه دوم به صورت معقول حب دنیا دارند. وَ قَالَ ع النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْیَا وَ لَا یُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ. على علیه السّلام فرمودند: مردم فرزندان دنیا می‌باشند و کسى را به خاطر دوستى مادرش سرزنش نمی‌کنند.(حکمت295‌ نهج‌البلاغه)
گروه سوم: ابرار هستند. آنچه را دوست دارند، انفاق می‌کند.
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ‏ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ (آل‌عمران92) هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و از هر چه انفاق کنید قطعاً خدا بدان داناست. (آل‌عمران92)
ثروتمند بی‌انفاق فقیر است. و ثروتمند خوشگذارن کور است. برای همین توصیه شده با خوشگذران زیاد نگردیم. و قانع در مصرف باشیم، نه قانع در تولید، تا آزاد و رها زندگی کنیم.
على(ع): اى مردم مال دنیا و لذت آن، وبا می‌آورد. از آن اجتناب کنید. اگر از آن دل ببرید گواراتر است تا اینکه به آن اطمینان پیدا کنید. اگر در دنیا به اندازه احتیاج مال پیدا کنید بهتر است از اینکه ثروت زیاد بدست آورید. کسانى که در دنیا مال زیاد بدست آورند گرفتار فقر می‌شوند، و هر کس قناعت کند آسایش پیدا می‌کند، هر کس از زیبائى‏هاى آن خوشش بیاید و گول بخورد، کور مى‏شود. (بحار الانوار،ج‏2،ص578)
وی: استاد من نیز با اینکه زیرشلواری خویش را بسیار دوست داشتم پاچه‌اش را انفاق کردم.
من: احسنت. چون توانستی از پاچه‌ی زیرشلورای خود بگذری تو را کله‌پاچه مهمان می‌نمایم.
وی: ولی استاد هرچه از نامزدم می‌خواهم مثل حضرت زهرا(س) که لباس عروسی خود را انفاق کرد، او هم از لباس عروسی پوشیدن بگذرد، نمی‌گذرد. هر چه می‌گویم به جای خریدن لباس عروسی، پولش را انفاق کنیم، قبول نمی‌کند.
من: همین الان خود تو سه گروه را توضیح دادی. گروه یستحبون، گروه حب معقول و گروه ابرار. خب نامزد تو در گروه دوم است. اگر بخواهی به زور او را از گروه دو بیاوری گروه ابرار، باعث می‌شود او عقده‌ای شود. نه تنها به مقام ابرار نمی‌رسد بلکه از ابرار بدش می‌آید. جمله‌ای که می‌خواهم بگوم تکبیر دارد.
انسان‌ها را در همان گروه و همان‌طوری که هستند بپذیر. ظرفیت‌شناس باش و بعد با احادیث و قرآن و . فرهنگ سازی کن، ظرفیت‌سازی کن تا بالاتر بیایند. تغییر یک درجه یک درجه است و سال‌ها زمان می‌برد. اگر به جای فرهنگ‌سازی از زور استفاده کنی ظرفیت‌سوزی می‌کنی و عقده‌ای می‌شوند. 
فرهنگ‌سازی ظرفیت‌سازی است و کار زوری ظرفیت‌سوزی. البته در حق‌الناس و بیت‌المال و ظلم جمعی و پایمالی حقوق اجتماعی و . قانون و زور وجود دارد. 
همگان تکبیر گفتند.
وی: استاد اینکه می‌گویید دیگران را در همان درجه‌ای که هستند بپذیر آیه‌ای هم دارید؟

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها