سالها قبل بعد از کلاسهای مکتبگاه خدمت استادالعلما رفتم تا باز کمی از ایشان بیاموزم.
در راه با هم میرفتیم و گپ میزدیم.
استادالعلما: من خودم دنبال همسری مناسب برای تو هستم.
من: دستتان درد نکند و همچنین پایتان و همچنین قلبتان و همچنین لوزالمعده و .
استادالعلما خندید.
استادالعلما: سعی کن در حرفهای معمولیات هم ذکر خدا باشد. مثلا میپرسند چطوری؟ بگو الحمدلله. میآیی؟ انشاءالله میآیم. عصبانی میشوی، لاالهالاالله شیطان میگوید کاری دست خودم بدهمها! همین لاالهالاالله و عادت به ذکر، تو را از آن کار باز میدارد. چشمت اگر اتفاقی به نامحرم خورد بگو.
من: ماشاءالله.
استاد چند لحظهای به من نگاه کرد و گذاشت دنبالم، تا دمپایی ابری را با بدن من آشنا کند.
من: استاد شوخی مینمایم. شما مرا می شناسید. منظورم همان استغفرالله بود.
استاد ایستاد و گفت: با هر چیزی شوخی ننما. در خودگوییات تاثیر میگذارد.
من: باشد استاد. خواستم فضا عوض شود.
استادالعلما: تو هرچقدر هم عالم شوی بدون مدیریت خودگویی به جایی نمیرسی. همین ماشاءالله در خودگوییات اثر میگذارد.
من: یعنی چه؟
استادالعلما: مثلا داری حیاط را آب میدهی، در ذهن با خودت حرف میزنی. چرا من درآمدم کم است؟ پول آب چقدر زیاد بود! کاش خانهای بهتر داشتم؟ کارم چقدر سخت است؟ فلانی چرا به من فلانطور حرف زد؟ مادرم فوت کند من چه کار کنم؟ و این خودگویی منفی است.
حالا فرض کن داری حیاط آب میدهی و خودگوییات مثبت است. الحمدلله که کار دارم. آب هم نعمت بزرگی است. مگر من چقدر زندهام این همه شور بزنم برای دنیا. هر مشکلی هم پیش آمد خدا هست. راستی فلان آیه یا حدیث چه زیباست. و .
وقتی میبینی مثلا در حال شستن چیزی یا کاری، داری خودگویی منفی میکنی مدیریت خودگویی را به دستگیر و آن را مثبت کن. یا سخنرانی استادی را همزمان با کار کردن گوش ده یا ذکر بگو، این همه آیه و این همه اسم خداوند در دعای جوشنکبیر. یا در نعمتها تفکر کن.
استادالعلما هم باشی با خودگویی منفی به جایی نمیرسی.
نماز با تفکر، تولید خودگویی مثبت میکند. به یادت میآورد الان کجایی، بعدا کجا میروی، عاشقی و معشوق داری و هزاران هزار جوایز نقدی دیگر.
در نمازت تنوع ایجاد کن تا از حالت عادت خارج شود تا فکر در آن باشد. انسان در حالت عادت، فکر نمیکند. تو بدون تفکر دندهی اتول را عوض میکنی. پس بدون تفکر و مدل عادتی نماز نخوان. سورههای جزء سیام را حفظ کن و هربار یکی را بخوان. یک مدل ذکر رکوع و سجده نگو. در سجده مثلا میتوانی علاوه بر ذکر واجب، هر بار اسمی از خداوند را بگویی. مثلا یکبار در کل نماز بعد از ذکر سجده بگو شکراً لله. در نماز بعدی مثلا در کل رکوعها و سجدهها بعد از سه سبحانالله بگو انت المالک و انا المملوک. و . هر بار یک دعا را در قنوت بخوان. این همه دعا. با ایجاد تنوع در نماز آن را از حالت عادت خارج کن تا تفکر هم در نمازت باشد. در سجده میتوان هر دعایی را خواند. (وسائلالشیعه،ج6،ص307) و دعاهای توصیه شده هم وجود دارد. طبق فتوای مراجع خواندن آیات در سجده مکروه است.(مراجعه شود به مرجع)
ذکر مدام در حالت عادی وکارهای روزانه، حرف در دهان قلب گذاشتن است، تا قلب عادت کند به خودگویی عاشقانه. ذکر جهتدهی به خودگویی است. انسان بالاخره با خود خودگویی دارد. تو خودگویی را جهت ده. هم ثواب میبری، هم ذهن آرام میشود.
گاهی سوار درشکه عمومی میشوی و میبینی به ایستگاه آخر رسیدی و در این مدت بیست فکر منفی را با خود گفتهای. مراقب خودگوییات باش تا معارفت را به خطر نیاندازد.
وارد مسجد شدیم.
لب حوض مسجد، کنار استادالعلما نشسته بودم که ناگهان بانویی محجوب و جوان وارد مسجد شد.
استاد یک پسگردنی آهسته به من زد و گفت: ببین شوخی شوخی داری کار دست خودت میدهی. قرار شد استغفرالله بگویی.
من: استاد به قصد ازدواج هم نمیشود ماشاءالله گفت؟
دست استاد به سمت عصایش رفت که گفتم: شوخی کردم. به جان خودم شوخی کردم. ماشاءالله را بعد از ازدواج میگویم. قول میدهم.
من و استاد خندیدیم.
من: استاد چرا آن بانو دارد به سمت ما میآید؟
استادالعلما: نمیدانم.
من: استاد جذبه من او را گرفت. همین بانوی زیباروی را برایم خواستگاری کنید.
استادالعلما: آن بانوی چادری که فقط دو چشمش از زیر روبنده پیداست. تو از کجا میدانی زیباست.
من: حدس میزنم.
استادالعلما: او سطح دو است. به درد تو نمیخورد. تو با نهجالبلاغه به روزرسانی شدهای.
ادامه مطلب
درباره این سایت