من و پرنسس نشسته بودیم در مورد توکل حرف میزدیم که پسری جوان وارد شد و گفت ببخشید انگور دارید؟
من: انگور؟! انگور سیاه بدهم، انگور سفید بدهم؟ کدام را بدهم؟
انگور سفید، عسکری بدهم؟ ریشبابا بدهم؟ رطبی بدهم؟ منقی بدهم؟
انگور سیاه، ریش بابا بدهم؟ منقی بدهم؟ فرانسوی بدهم؟ شاهرودی بدهم؟ یاقوتی بدهم؟ کدام را بدهم؟
جوان: همه را بدهید.
من: آخر این همه انگور را برای سر قبر پدرت میخواهی؟
جوان: آری پدرم تازه فوت کرده، برای خیرات میخواهیم. شما حکیمی بزرگید. قبل از اینکه من بگویم، شما گفتید. من را به شاگردی قبول کنید.
و او هم کنار پرنسس نشست.
من: لطفا پرنسس عقب بنشینند و شما هم جلو. اینجا که دانشگاه نیست قاط بنشینید.
جوان: باشد. اسمم محسن است و زین پس شاگرد شما.
پرنسس: بر ما معنای محسن را توضیح دهید، بلکم توکل ما بالاتر رود.
من: معنی اول محسن را بگویم، دوم را بگویم، سوم را بگویم و ؟ کدام را بگویم؟
پرنسس: همه را بگویید.
من: عجب گرفتاری شدیمها. امان از دست این تبلیغات
. همه، که وقت نمیشود. محسن معنای وسیعی دارد. یک طیف معنایی دارد. اما کمی از معنای محسن را برای شمایان روشن مینمایم که بفهمید چرا قرآن میگوید . وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ (بقره195) . و نیکى کنید که خدا نیکوکاران را دوست مىدارد. (بقره195)
من: محسن میتواند عاشق شود وگرنه عادل با عشق فاصله دارد.
محسن: شما لطف دارید البته من که هنوز دارم روی عاشق شدن فکر میکنم اما بندهی خدا عادل فردوسیپور. چه کار به او دارید؟
من: منظور از محسن، نیکوکار و عادل، عدالتپیشه است.
محسن: اوکی.
من: اوکی. نعلبکین.
محسن: ببخشید ولی بزرگان معمولا گفتهاند نه و نعلبکینهـــا!
من: خب بزرگان گفتهاند. من کوچیک بزرگانم.
محسن: ببخشید. بفرمایید.
من: بله داشتم میفرمودم که عدالت یعنی تو بد کردی، من مجازات میکنم. عدالت یعنی تو کادو فلان مقدار آوردی، من هم همان مقدار میآورم. اما احسان یعنی تو بد کردی من گذشت میکنم. احسان یعنی تو خوب کردی من خوبتر میکنم. اصلا من خوب میکنم اگرچه تو خوبی نکنی، حتی اگر خواهرشوهر باشد. چون من برای خدا خوب میکنم. کسی میتواند گذشت کند که از خود برون آمده به خود فکر نکند. و این اولین گام عاشقی است. برون آمدن از خود.
آن نفسی که با خودی بستهی ابر غصهای
آن نفسی که بیخودی مه به کنار آیدت
زن و شوهر محسن خوشبختند. وگرنه زن و شوهر عادل، دعوایشان زیاد است. العدل الانصاف و الاحسان التفضل(نهجالبلاغه)
بالوالدین هم فقط احسانا داریم. بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا. عدلا و احسانا نداریم. بالوالدین با عدل برخورد کنیم در کارمان گره میافتاد چه گرهی.
پرنسس: عجب معنای عظیمی.
ادامه مطلب
درباره این سایت